
زندگی
امپدوکلس در سیسیل دیده به جهان گشود. حدود سال ۴۵۰. ق. م به شهرت رسید. پس از فیثاغورس، بارزترین نمایندهٔ التقاطگران علم و عرفان است.[۱] راسل به شوخی فیثاغورس و امپدوکلس را ترکیبی از فیلسوف و پیامبر و دانشمند و شارلاتان میخواند. سیاستمداری دموکرات بود که داعیهٔ خدایی هم داشت. [۲]
نقل است زنی را که به مدت ۳۰ روز مرده میپنداشتهاند، زنده کردهاست.[۲] مشهورترین افسانهای که دربارهٔ امپدوکلس روایت کردهاند، این است که او در دهانهٔ آتشفشان اتنا پرید، به خیال آن که نمیمیرد و جاودان میماند.[۲]
علم
کشف هوا به عنوان یک عنصر مادی منسوب به امپدوکلس است.[۱] وجود هوا را وی با این آزمایش ثابت کرد که اگر سطلی را وارونه در آب فرو بریم، آب وارد آن نمیشود.[۲]
همچنین لااقل یک نمونه از نیرویی را که بعدا نیروی گریز از مرکز خوانده شد، کشف کرده بود. فهمیده بود که هرگاه یک فنجان آب را به ریسمانی ببندیم و مانند آتشگردان بگردانیم، آب از فنجان نمیریزد.[۲]
مابعدالطبیعه
امپدوکلس در زمرهٔ فیلسوفانی بود که درصدد جمع دو نظام مابعدالطبیعی افسوسی و الئایی برآمدند. در متافیزیک امپدوکلس، عناصر اربعه، متمایز و متفاوت با هم بوده و جلوههای یک مادهٔ به خصوص نیستند.[۱]
امپدوکلس عناصر اربعه را «سرچشمهٔ» زندگی مادّی میخواند.[۱] عناصر اربعه جاویدانند، ولی ممکن است به نسبتهای مختلفی با هم آمیخته شوند و مواد مرکبی را که ما در طبیعت میبینیم، به وجود آورند. تغییر، تجلّی درآمیختن و جداشدن مواد است.[۱] «مهر» عنصرها را به درآمیختن با هم، و «ستیزه» یا «کین» عنصرها را به گسستن دوباره از هم وا میدارد. مهر و کین نیز عنصرهایی مادی اند.[۱]
بر این اساس او هم ثبات و هم تغییر را در متافیزیکش گنجاندهاست. تغییر وجود دارد؛ اما عامل تغییر آنگونه که
میگفت تنها ستیزه نیست؛ بلکه به نظر امپدوکلس «ستیزه» و «مهر» با هم تغییر را پدید میآورند.
«ستیزه»، «مهر» و «عناصر اربعه» هم ارکان ثابت در متافیزیک او هستند، که تأثیر افکار
را نشان میدهند
نظرات شما عزیزان:

